ابراء ایقاعی است که موجب اسقاط حق دینی میشود، به عبارت دیگر به محض تحقق ابراء، ذمهی مدیون بری میشود و طلب دائن نیز از بین میرود. با وجود این در برخی موارد دائن موقع ابراء برای خود حق رجوع را برای مدت معین به دو گونه پیش بینی میکند: گاهی حق رجوع را به صورت مطلق بیان میکند و گاهی نیز آن را مقید به تحقق امری در آینده مینماید. ایراداتی بر این نوع از ابراء وارد است که مانع پذیرش آن میشود؛ عدم جریان خیارات در ایقاعات و نیز مخالفت با کلان پایه «الساقط لایعود»، دو مورد از این ایرادات است. در این پژوهش که با شیوه تحلیلی و اجتهادی به سرانجام رسیده است تبیین شده است که ابراء مشروط به نحو مذکور، در صورتی که در قالب شرط مورد پذیرش ابراء شونده قرار گیرد میتواند منشأ اثرباشد، یعنی ابراء کننده حق رجوع داشته باشد یا عدم تحقق شرط موجب ایجاد حق رجوع برای ابراء کننده و یا حتی بازگشت دین به ذمهی بدهکار باشد اما زمانی که ابراء شونده این شرط را قبول نکند منشأ اثر نخواهد بود.